...khazan
این اشک های لعنتی نمی گذارند چشم هایت را به خاطر بسپارم، در آخرین خاطره ام از تو چشم های تو هم بارانیست!!!!!!!! -آیا نحوهی زندگی شما پوستتان را تخریب میکند؟
مثل غروبراز درون چشمهایم ، یک غروب دلگیر یک غروب نفسگیر دلم گرفته است... دلم از همه چیز و از همه کس گرفته است.... مثل دیوانه ها ، مثل یک دیوانه تنها و بی کس درد دل های دلم را با دلم در میان میگذارم... دلی که خود پر از درد است ، دلی که درون آن پوچ و خالی هست درد هایش را می شنود تا شاید دوایی را برای آن بیابد... دلم گرفته است مثل لحظه پر پر شدن شاخه ای از یک گل سرخ... مثل لحظه رفتن مهتاب در پشت ابرهای سیاه دلم گرفته است ... احساس تنهایی در من بیشتر شده است و تنهایی جای خالی دلم را با حضورش پر کرده ا دستانم را با دستان سردش گرفته است ، و مرا در آغوش بی مهر خود برده است... لحظه ای که دلتنگ می شوم دلم میگیرد و آن لحظه که دلم میگیرد احساس تنهایی میکنم... کاش دلتنگ نمی شدم و ای کاش درد تنهایی مرا خرد نمی کرد... چه لحظه های غریبی است.... نفسگیر ، بی عاطفه و سرد... چشمانی خسته ، دلی شکسته ، ای وای باز این دل به غم نشسته... آن زمان بود که دوای درد خود را یافتم.... دوای تمام غم ها ، غصه ها ، و تنهایی ام! یک قطره اشک ، دو قطره اشک ، سه قطره اشک ، گونه ای خیس ، و صدای نفسگیر گریه هایم. در پایان آرام آرام و خالی خالی شدم از غم ها و غصه ها ! آری آرام شدم.... خالی شدم.... و بغض دیرنه ام شکسته شد.... کاش از همان اول می دانستم دوای درد من درون چشمهایم هست..... عاشق آن لحظه ام که
تــو را وحشیانه در آغــوش میکشم و دیگر تاب رها کردنت را ندارم ومیخام آچنان ببوسمت که عطش هر لحظه ندیدنت جبران شود.
-جلوی گریه خود را نگیرید و گهگاهی گریه کنید.
يه مرد ۸۰ ساله ميره پيش دكترش براي چك آپ. دكتر ازش در مورد وضعيت فعليش مي پرسه و پيرمرد با غرور جواب ميده: هيچوقت به اين خوبي نبودم. تازگيا با يه دختر ۲۵ ساله ازدواج كردم و حالا باردار شده و كم كم داره موقع زايمانش ميرسه. نظرت چيه دكتر؟ دكتر چند لحظه فكر ميكنه و ميگه: خب… بذار يه داستان برات تعريف كنم. من يه نفر رو مي شناسم كه شكارچي ماهريه. اون هيچوقت تابستونا رو براي شكار كردن از دست نميده. يه روز كه مي خواسته بره شكار از بس عجله داشته اشتباهي چترش رو به جاي تفنگش بر ميداره و ميره توي جنگل. همينطور كه ميرفته جلو يهو از پشت درختها يه پلنگ وحشي ظاهر ميشه و مياد به طرفش. شكارچي چتر رو به طرف پلنگ نشونه مي گيره و ….. بنگ! پلنگ كشته ميشه و ميفته روي زمين! پيرمرد با حيرت ميگه: اين امكان نداره! حتماً يه نفر ديگه پلنگ رو با تير زده! دكتر يه لبخند ميزنه و ميگه: دقيقاً منظور منم همين بود! یه شب خوب تو آسمون 1-لحظات روزانه زندگی را درک کنید. 2-از مقایسه بپرهیزید. 3-بیش از اندازه به پول توجه نکنید. 4-اهداف معنادار داشته باشید. 5-در کار ابتکار به خرج دهید. 6-دوست پیدا کنید و به خانواده اهمیت دهید. 7-لبخند بزنید، حتی زمانی که حالش را ندارید. 8-طوری تشکر کنید که گویی واقعاً قدردان هستید. 9-ازخانه بیرون بروید و ورزش کنید. 10-بخشش را فراموش نکنید. امیدوارم ازین نکته های روانشناسی استفاده کنید. غنچه از خـــواب پــرید و گلی تازه به دنیـــا آمد خار خنـــــــدید و بــــــه گل گفـــــــتت : سلام و جوابــی نشنید ...خار رنجــید ولی هیچ نگفت ساعتـی چند گذشت.. گل چه زیبا شده بود ... دســـــــــــــت بی رحمــــــی آمــــد نزدیک ... گل ســــــــراسیمه ز وحـــــــشت افســرد ... لیک آن خار در آن دست خلید و گل از مرگ رهید صبح فردا که رسیدخار با شبنمی از خـواب پرید گل صمیمانه بــــــــــــه او گفــــــت : سلام ...
2- دست کم روزی 15 دقیقه را در سکوت بگذرانید و به نیازهای واقعی خود و نیز چیزهایی که دارید فکر کنید. سکوت عصارهی آرامش است، با زور نمیتوان آن را ایجاد کرد، باید زمانی که فرا رسید آن را بپذیرید. دست کم روزی یک ساعت، تنها به اتاقی بروید و در را به روی خود ببندید.
3- افراد آرام به خود میگویند که برای تغییر گذشته کاری نمیتوان کرد، آنگاه از فکر ادامه زندگی لذت میبرند.
4- وقتی احساس میکنید که سرتان پر از فکرهای جور و واجور است و جای خالی در آن نیست، با قدم زدن، آنها را پاک کنید.
5- اگر نتوانید کسی را ببخشید، افکار خشمگینتان شما را برای همیشه با این افراد مرتبط خواهد کرد. شاد کردن دیگران، باعث آرامش میشود.
6- آرامش را از کودکان بیاموزید، ببینید که چگونه در همان لحظهای که هستند، زندگی میکنند و لذت میبرند.
7- از همان که هستید راضی باشید، در این صورت احساس آرامش بیشتری میکنید.
8- هر چه اکسیژن بیشتری به شما برسد، آرامتر خواهید شد، خوب است در محل کار و زندگی خود گیاهی نگه دارید.
9- مهم نیست که با شما مودبانه برخورد کنند یا نه، برخورد مودبانهی شما، باعث ایجاد آرامی و احساس خوبی در شما خواهد شد.
10- سرعت حرکت شما با احساستان رابطهای مستقیم دارد، آرام راه بروید و حرکات بدن خود را آرامتر کنید، طولی نمیکشد که آرام خواهید شد. گاهی میتوانید برای رسیدن به آرامش، دراز بکشید، عضلات خود را شل کنید و به هیچ چیز فکر نکنید.
11- با حرکات آرام و صحبت کردن شمرده، احساس آرامش را به جمع منتقل کنید. آیا تا به حال فرد آرامی را دیدید که با صدای بلند صحبت کند؟
12- با شوخ طبعی به آرامش خود کمک کنید.
13- راحتی، یکی از عناصر مهم آرامش است، مثل دمای مناسب، صندلی راحت و لباس و کفش راحت
· هر چند وقت یک بار ساعتتان را باز کنید و خود را از فشار زمان نجات دهید.
· در آوردن کفشها به کاهش فشار عصبی کمک میکند.
· فشردن یک توپ کوچک، تنشهای عصبیای را که در انگشتان و دستهای شما متمرکز شدهاند، خالی میکند.
· لباسهای گشاد و راحت، باعث ایجاد راحتی و احساس آرامش میشود.
14- لحظههای زیبای زندگیتان را بنویسید و از آنها عکس و فیلم بگیرید، سپس بیشتر وقتها آنها را به یاد آورید و دربارهشان فکر کنید و لذت ببرید.
15- هوای دریا، آب شور و صدای امواج، همگی باعث آرامش میشوند، مسافرت به سواحل دریا را فراموش نکنید. تماشای ماهیها مثل خیره شدن به دریا، در شما ایجاد آرامش میکند، زیرا ماهیها آرام شنا میکنند و آرام تنفس میکنند.
16- آهسته غذا خوردن و جویدن، باعث تجدید قوای فکری و احساس آرامش خواهد شد.
17- برای تأثیر بیشتر و رسیدن به آرامش، در خود متمرکز شوید و آرام نفس بکشید.
18- تمرین کنید که آرامتر از حد معمول صحبت کنید، این کار خود به خود ضربان قلب و تنفستان را کم میکند و به شما اجازه میدهد، ذهن و فکرتان را از بسیاری مسایل پاک کنید.
19- اگر به عقاید مذهبی و معنوی پایبند باشید، به یکی از با افتخارترین روشهای رسیدن به آرامش خاطر رسیدهاید، آنگاه میتوانید بگویید، الا بذکر الله تطمئن القلوب. اگر از خدا دور افتادهاید، اکنون آشتی است. داشتن یک تکیهگاه معنوی در حد تعادل موجب آرامش میشود.
20احساسات و مشکلات خود را به دیگران بگویید و آرامش بیشتری احساس کنید.
21- یکی از مهمترین مهارتها در آرام بودن، فکر نکردن به مسایل کوچک است، دومین مهارت، کوچک شمردن تمام مسایل است.
یه ستاره چشمک زنون خندید و گفت کنارتم
تا آخرش تا پای جون
ستاره ی قشنگی بود
آروم وناز و مهربون
ستاره شد عشق من منم شدم عاشق آون
اما زیاد طول نکشید
عشق من و ستار ه جون ،ماه اومد وستاره رو دزدید وبرد نامهربون
حالا شبا به یاد اون چشم میدوزم به آسمون
دلم میخواد د اد بزنم
این بود قول و قرارمون
تو رفتی و با رفتنت
نذاشتی حتی یه نشون
دوست دارم
ستاره جون تاآخرش تا پای جون...
Power By:
LoxBlog.Com |